۱۳۹۱ اردیبهشت ۳۰, شنبه

18 می 2012، آنکارا

چندی پیش که در پارک "قو" نشسته بودم و در افکارم پرسه میزدم، مرد خوش تیپی را دیدم که با خریدهایش از میان پارک به سمت پله های خروجی حرکت می کرد، مردی با کت و شلوار سورمه ای، پیراهن سفید و کروات زرد و کفش های قهوه ای واکس خورده، از آن دسته مرد هایی که از ظاهرشان معلوم است که کاردار سفارت یکی از کشورهای اروپایی باید باشند. به دنبالش یکی از دو سگ پارک که بسیار مهربان است و من بسیار بازی هایش را با سگ های شخصی دیده ام، از همان سگ هایی که ما در ایران آن ها را ولگردشان می نامیم، در حال حرکت بود و کیسه هایش را بو می کشید. مرد خوش تیپ قصه ی ما به بالای پله ها که رسید، نشست و کیسه ی خریدش را زمین گذاشت، از داخلش یک کنسرو بیرون آورد، درش را باز کرد و برای سگ به زمین ریخت. از آن جا که من نشسته بودم اگرچه فاصله اندکی دور بود ولی می دیدم که سگ گرسنه با چه ولعی مشغول غذا خوردن شده بود. آن قدر قشنگ غذا می خورد که شاید همین قشنگ غذا خوردنش باعث شد که مرد یک ظرف پلاستیکی یک بار مصرف را از کیسه اش در آورد وبه دنبالش یک بطری یک لیتری شیر را باز کند و همه اش را درون ظرف بریزد و کنار سگ بگذارد. به گمانم 5 دقیقه ای کنار سگ نشست و او را در غذا خوردنش همراهی کرد و اصلا نگران خط اتوی شلوار چند صد دلاریش هم نبود.  سرانجام برای خرید دوباره یک بار دیگر از میان پارک گذر کرد...

امروز دختر قد بلندی را دیدم که موهایش را شرابی کرده بود، با لباس مشکی قشنگی در پارک ایستاده  بود و ویالون میزد. آن قدر خوشگل بود که به خاطرش جایی در همان نزدیکی بنشینم ولی نه آن قدر که برایش سکه ای در کیف ویالونش بیندازم. نواختنش بیشتر صدای ساز دهنی میداد تا ویالونی که باید جیغ بکشد. نمی دانم شاید آن جور که باید وشاید دست هایش توان با صلابت کشیدن " آرشه" را بر روی سیم های ویالون نداشت. در همان حال و هوا که نشسته بودم و پارک و آدم هایش را تماشا می کردم دیدم که یک خانوم سی و چند ساله از مقابلم گذشت و به دنبالش سگ آزاد پارک. هراز گاهی زن بازمی گشت و به سگ چیزی به زبان ترکی می گفت ، شاید به این مفهوم که دنبالم بیا.غافلگیری و هیجان بزرگی نصیبم شد وقتی دیدم که زن رفت و شیر آب را باز کرد و دستانش را زیر جریان آب گرفت تا سگ از میان دست هایش آب بخورد...






۵ نظر:

narges گفت...

che khanoom he shojae peyda mishan, man ke hanooz harvaght sag mibinam, koliiiiiiii jigh mikesham :)

ناشناس گفت...

آدم سگ هم باشه بین آدم های آدم سگ باشه نه توی هر خراب شده ای

ناشناس گفت...

اون دربدری و معطلی نمی ارزه به دیدن این چیزا؟
اگه تمام عمرت رو هم روی نیمکتای پارک بگذرونی می ارزه!

علامت سوال گفت...

:-)

moein گفت...

تو هم خودت رو الاف کردیا!!!!
بابا پاشو بیا دلمون برات تنگ شده
بیخیال شو