امشب نه شب قدر است و نه مرا حال و حوصله ای برای سخن راندن. این نوشته صرفا به حکم گفته ی کریستین بوبن در کتاب دیوانه بازی اش است که : نیاز به نوشتن نیازی است روحانی.
خواندن سوره ی عنکبوت در شب قدر بسیار سفارش شده است، آنچه مرا تحت تاثیر خود قرار داد از این سوره چند آیه ی اول آن است:
خواندن سوره ی عنکبوت در شب قدر بسیار سفارش شده است، آنچه مرا تحت تاثیر خود قرار داد از این سوره چند آیه ی اول آن است:
آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟!/ ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم (و اینها را نیز امتحان میکنیم)؛ باید علم خدا درباره کسانی که راست میگویند و کسانی که دروغ میگویند تحقق یابد!/ آیا کسانی که اعمال بد انجام میدهند گمان کردند بر قدرت ما چیره خواهند شد؟! چه بد داوری میکنند!/کسی که امید به لقاء الله (و رستاخیز) دارد (باید در اطاعت فرمان او بکوشد!) زیرا سرآمدی را که خدا تعیین کرده فرامیرسد؛ و او شنوا و داناست!/
و آیه ای که مرا به فکر برو برد: کسی که جهاد و تلاش کند، برای خود جهاد میکند؛ چرا که خداوند از همه جهانیان بی نیاز است.
۱ نظر:
سلام. خوبی! درست اومدم؟ در «پرشین بلاگ» وبلاگ داشتی؟ من از «راه زندگی» میام، از طریق «روی ماه خدا را ببوس». اگر درست اومده باشم باید بگم خیلی دلم برات تنگ شده.
برام جالب بود که عکست را می بینم، البته اگر عکس خودت باشه!
کجایی؟ اون وره آب؟
هر جا هستی با صفا باشی و با ایمان .
دست خدا به همرات!
ارسال یک نظر