۱۳۹۱ اسفند ۲, چهارشنبه

بقره 155

قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوه‌ها، آزمایش می‌کنیم؛ و بشارت ده به استقامت‌کنندگان!

۱۳۹۱ بهمن ۲۳, دوشنبه

139 بقره

رنگ خدایی (بپذیرید! ) و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟! 

۱۳۹۱ بهمن ۲۲, یکشنبه

بقره 120

... و اگر از هوی و هوسهای آنان پیروی کنی، بعد از آنکه آگاه شده‌ای، هیچ سرپرست و یاوری از سوی خدا برای تو نخواهد بود.

۱۳۹۱ بهمن ۲۰, جمعه

بقره 85

... آیا به بعضی از دستورات کتاب آسمانی ایمان می‌آورید، و به بعضی کافر می‌شوید؟! برای کسی از شما که این عمل (تبعیض در میان احکام و قوانین الهی) را انجام دهد، جز رسوایی در این جهان، چیزی نخواهد بود، و روز رستاخیز به شدیدترین عذابها گرفتار می‌شوند. و خداوند از آنچه انجام می‌دهید غافل نیست...

۱۳۹۱ دی ۷, پنجشنبه

26 دسامبر 2012، Swansea




















When each breath is wearing the lungs...
وقتی هر نفس می ساید ریه ها را ...

۱۳۹۱ آذر ۲۰, دوشنبه

10 دسامبر 2012 Swansea


دیشب توی ماشین داشت یکی از این آهنگ های ایرانی قرطی پخش می شد، یه جایی رسید که همش خواننده که می گفت فلان جا که می رم به یادتم، فلان چیز به یادتم و اینا، بعد یهویی یه پسر بچه ی 5 ساله ی ایرانی متولد انگلیس، نه پایین گذاشت و نه بالا و ادامه داد آهنگو: "دست شویی که می رم به یادتم!!!" من :/ ،مامانش :| همه :!
خلاصه بعدش گفت چیه این ایرانیا اه! همش میگن عاشقتیم و اینا!!! اه!
بعدش مامانش گفت حالا خارجیاش چی می خونن؟!
گفت: I am sexi...
:))

۱۳۹۱ آذر ۱۵, چهارشنبه












برای آدم ها مرز بگذارید
مرز صمیمیت
مرز تماس فیزیکی
مرز رفتار
مرز کلام.
شما این مرز را تعیین کنید
و همیشه یک قدم عقب تر بایستید، همیشه...

۱۳۹۱ آبان ۲۹, دوشنبه

18 نوامبر 2012، Swansea


وقتش رسیده است که بنویسم، زمان حساسیست که حتما باید ثبت شود، فقط نمی دانم از لابلای آبگوشت، تضاد و تغییرات، دکترا، شکر وسپاس، نهال نوپا، محرم و نوحه، رقص و شراب و پارتی، ازدواج، فرهنگ و ارزش ها، تمیز کاری و فکر واندیشیدن، حذف دوست کردن در فیس بوک، از کجا باید شروع کنم!
امروز صبح بعد از دوشب متوالی با جوی شاد و سنگین خودم را به تمیزکاری مشغول کردم. دو هفته ای می شد که شاید تمیزکاری نکرده بودم. بیشتر ازخود تمیزکاری شاید فکر و اندیشه هایش را دوست دارم. فکر و اندیشه هایش متفاوت است از آن دسته فکر و اندیشه هایی که موقع عذا خوردن آدمی دارد. از فیلم نارنجی پوش فقط این دیالوگ مربوط به فنگ شویی ش را دوست داشتم که می گفت: زدودن زباله ها باعث تمیز شدن روح و روان آدمی می شود.
این که می گویم زمان حساسی شده است، به این خاطر است که آرام آرام تضاد ها را یکی یکی مشاهده می کنم. شاید خنده دار باشد که این روزها بیشترش را با نوحه های حاج محمود کریمی سپری می کنم و مثلا دیشب به مهمانی تولد چندتن از دوستان خارجیم رفتم. راستش رفتنش به این خاطر بود که قول داده بودم از دوهفته ی قبلش و آن موقع نمی دانستم که دو هفته ی دیگرش محرم است. پارتی، شراب با درصد های مختلفی از الکل، رقص و موسیقی راک با صدای بلند، رقص و پایکوبی و حرکات Nasty دوستان که ناشی از مست بودن بود، چیزهایی بود که من نظاره گرش بودم. یا مثلا شب قبلش که با بچه ها به روضه رفتیم و بعد از شام روضه به مهمانی دوستان ایرانیم رفتم و تا صبح شلم بازی کردیم و آهنگ های شاد گوش می کردیم...
حدود ساعت دو شب، داشتم با بنجامین دوست خوب آمریکاییم از پارتی برمی گشتیم وصحبت می کردیم، بهش گقتم بنجامین من مثل نهالی نوپا هستم که در معرض آب و هوایی متفاوت قرار گرفته باشد، پر از تضاد و تفاوت... لبخندی زد و گفت: درست مثل دکترایت که خودت باید مسیر زندگی ات را انتخاب کنی، این که می خواهی چه مسیری را طی کنی و چه کاری را انجام دهی...
و من خدا را شکر می کنم که مرا در چنین موقعیت سخت و دشواری قرار داده است، این که قلم مو را به خودم داده تا نقاشی کنم و نظاره گرم باشد...

۱۳۹۱ آبان ۱۶, سه‌شنبه

6 نوامبر 2012،Swansea



















خواهر من دریاست،
هر جا که باشد، خواهر من است
حتی اگر من خورشید نباشم...

۱۳۹۱ مهر ۲۷, پنجشنبه

18 اکتبر 2012، Swansea

اصلا حالا که این طور شد، با این که هیچ طوری هم نشده است، اصلا بدون هیچ بهانه ای بگذارید اعترافی بکنم: نمی دانم  دقیقا یک طوری شده ام، مخصوصا وقتی صبح ها می خواهم کارم را آغاز کنم تا وقتی می خواهم کارم را به فرجام برسانم. همه اش دوست دارم با یکی حرف بزنم ولی در عین حال نه با هرکسی و نه راجع به هرچیزی. احساس تشنگی که آبی برایش گوارا نیست...