۱۳۸۹ خرداد ۹, یکشنبه

دنیای خیس

وقتی در یک ظهر داغ خردادی دلت برای باران تنگ می شود
عینک آفتابیت را خیس می کنی و به چشم می زنی و دنیا را خیس می بینی...
رنگین کمانی نمی بینی اما...

۶ نظر:

پریزاد گفت...

البته خیس و سیاه !

سلمان گفت...

خب اینجوری که عینکت لک میشه :پی

زکریا گفت...

اگه ما انسان ها قدرت تخیل نداشتیم دهنمون سرویس بود !

Morteza گفت...

با اجازه ات ایمان ؛ من نیز وبلاگت را دنبال می کنم.
امروز باران شدیدی بارید.
اما باز هم من خیس نشدم.

roya گفت...

دنیای سیاه خیس!
دنیای امروزه ما آدمهاست!
و به قول محمدعلی بهممنی:
خیال که خیس نمیشود...

دانای کل گفت...

آخ گفتی