۱۳۸۹ مرداد ۱۶, شنبه

خواب

...
...


من هنوز خواب مي بينم
که دوره دوره ي وفاست
که اعتبار عشق به جاست
دنيا به کام آدماست
من هنوزم خواب مي بينم
من هنوز خواب مي بينم
که اين خودش غنيمته
براي ديگرون يه خواب
براي من حقيقته
من هنوزم خواب مي بينم
سوته دلان يکي يکي تموم شدن
سوته دلي نمونده غير از خود من
کسي که عشق و غم و فرياد بزنه
حقيقت آدمو فرياد بزنه
هنوز تو قصه هاي من
رنگ و ريا جا نداره
دروغ نمي گن آدما
دشمني معنا نداره
هنوز تو قصه هاي من
هيچ کسي تنها نميشه
کسي به جرم عاشقي
خسته وتنها نمي شه
هنوز تو ي دنياي من
هر آدمي يه عالمه
گل و نمي فروشن به هم
گل مثل قلب آدمه
سوته دلان يکي يکي تموم شدن
سوته دلي نمونده غير از خود من
کسي که عشق و غم و فرياد بزنه
حقيقت آدمو فرياد بزنه

۱ نظر:

roya گفت...

چرا تغییر کرد!
اوج خواب اینه که طرف اینجوری بگه...
یکی بود یکی نبود یه عاشقی بود که یه روز بهت میگفت دوست داره ...
بازم خوبه لاقل شما خوابشو میبینین :-)